loading...
تقدیم به کسی که هیچ وقت نبود
هیشکی بازدید : 45 جمعه 07 مرداد 1390 نظرات (0)

دیشب در آینه ی آب،پشت درختان گیلاس

این تو بودی که چشمان مرا فهمید

و در آن لحظه دیدی مرواریدی را که از آن غلطید

و احساس کردی صدای ساکنی را،که به تکرار تو را فریاد میزد 

آنقدر که سرانجام از درد رنجید

و این من بودم که عشق را جستجو کردم،در لحظه لحظه ی خوابم

و آن زمان که گوشم نوایش را شنید و قلبم به استقبال پرده را به رویش کنار کشید

این دیگر عشق نبود که رفت،بلکه صبح بود که با آمدنش ناگاه

چه بیرحمانه یاد تو را دزدید...!

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 136
  • کل نظرات : 1
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 11
  • آی پی دیروز : 3
  • بازدید امروز : 36
  • باردید دیروز : 4
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 1
  • بازدید هفته : 58
  • بازدید ماه : 164
  • بازدید سال : 398
  • بازدید کلی : 13,868