دل ز غم عاصی و رسواست
کسی می آید
دیده دلواپس فرداست
کسی می آید
ما در این بادیه ماندیم که بیزار شدیم
این طریق و ره دنیاست
کسی می آید
بی تو من دربدری شهره آفاق شدم
آسمان غرق تماشاست کسی می آید
حزن و اندوه که رفتی ندارد ثمری
قلب یزدان دل دریاست
کسی می آید
بی وفایی!
زفراق تو که بیمار تبم!
چشم من کور! نه بیناست
کسی می آید
من ز هرسو سپاسم به تو
ای بنده نواز!
از ته جاده پیداست
کسی می آید.