loading...
تقدیم به کسی که هیچ وقت نبود
هیشکی بازدید : 45 یکشنبه 11 دی 1390 نظرات (1)

وقتی به تو می اندیشم...

وقتی به تو می اندیشم انگار چراغی در قلبم روشن می شود...

وقتی به تو می اندیشم انگار در قلبم چراغانی می شود...

وقتی به تو می اندیشم انگار گلی خوشبو در درونم جوانه می زند...

وقتی به تو می اندیشم انگار بوی خوب تو را در تمام وجودم حس می کنم...

مهربانم اغراق نمی کنم...

باور کن...

وقتی به تو فکر می کنم تمام وجودم جامی می شود لبریز از حضور تو...

وقتی به تو فکر می کنم تمام دلم لبریز می شود از عشق حضور تو...

وقتی به تو فکر می کنم تمام جانم لبریز می شود از...

مهربانم چه بگویم که زبانم از قصور خود شرمسار است...

جانم، عزیزم...

باور کن...

وقتی تو در نظرم می آیی تمام تمامم لبریز می شود از دلتنگی. انگار که سالهاست ندیدمت.

بهترینم...

...

...

وقتی تو به یادم می آیی دلم پر می شود از قصه های ناگفته ای که با نبودنت همیشه ناگفته می ماند...

وقتی تو به یادم می آیی دلم پر می شود از نام مقدست که هیچگاه به آن نخواندمت...

وقتی تو به یادم می آیی...

وقتی تو به یادم می آیی ...

وقتی تو به یادم می آیی...

دلم خیلی هوایت را می کند...

دلم خیلی برایت تنگ می شود...

انگار...

ابرهای همه عالم شب و روز در دلم می گریند...

هیشکی بازدید : 44 یکشنبه 11 دی 1390 نظرات (0)


مهربان...

مهربان فقط برای یک ثانیۀ توست.

مابقیش همه مهر است و مهربان نام توست.

مهربان...

کسب و کار تو مهرورزی و مهربانی پیشۀ توست.

مهربان...

ای مهر پیشه...

اینجا شیدایست که طالب متاع گرانبهای توست.

دنیای مهرت را چه بهایی باید پرداخت یکجا و نقد...

تا بعد از این صدایت کنم. مهربانم...

هیشکی بازدید : 44 یکشنبه 11 دی 1390 نظرات (0)

همیشه وقتی فصل عوض می شه یه حال عجیبی دارم. اولش عطسه می کنم... بعد گلوم می خاره... بعدشم انگار تو دلم یهو خالی می شه... بعد دلم می گیره... یاد بچگیم می افتم... بچگی ... یاد اون روزای دور... اون آدمای قدیمی... اونایی که رفتند... اونایی که هستند... اونایی که نیستند......

بعد بازم دلم بیشتر می گیره... اونوقت برمی گردم به الان... یکم قبل تر ... چند سال... چند ماه... مثل بچگیم دنبال خاطرات خوب می گردم... آره داره یادم می آد... چندتایی هست... یکیش که خیلی خوبه... یه آدم خوبم توش هست... بهترین آدم دنیا... مهربون......

بعد یهو دلم می ریزه... یه چیزایی تو مغز سرم سوت می کشه... حالم بد می شه... مثل اینکه تموم ذهنم خالی می شه... دیگه هیچی یادم نمی آد... هر چی هست سیاهیه... انگار چشمم سیاهی می ره... تو فضا معلقم... یهو با کله می خورم زمین... یه جعبه تو دستمه... دارم تو راهرو بیمارستان بالا و پایین میرم... تو جعبه رو نمیتونم نگاه کنم... نه مثل اینکه جعبه نیست... این تابوت کیه دستم ... چه بوی بهشتی می آد... صدای قلبم رو تو تابوت می شنوم ... چه بوی بهشتی... انگار دستم بی اختیار شده... انگار ... باز می رم تو سیاهی ... باز با کله می خورم زمین... اینبار مثل اینکه پشت در اتاق عملم... بهت زده ام... نمی دونم چه اتفاقی افتاده... مهربون کجاست... من چرا اینجام... همچنان همه چی دور سرم می چرخه... همچنان... همچنان...

...

...

...

نمی دونم چقدر گذشته انگار از خواب بیدار شدم همه چی به نظر مرتبه به قول معروف ملالی نیست جز دوری شما  اونم که هیچوقت بر طرف نمی شه... چه اشکالی داره همۀ غصه ها تموم شده قصۀ دیگه ای داره شروع می شه... بهار اومد و رفت و جاشو داد به تابستون و پاییز... خیلی وقته زمستون رفته و روسیاهیش مونده به ذغال... اما داغش موند رو دل ما ...  اونم چه داغی به وسعت همۀ زمستون و تا نهایت همۀ اسفند ها.......

راستی چقدر گذشته؟ حواسم نبود بازم گلوم می خواره... نکنه داره باز فصل عوض می شه... راستی امروز چندمه کدوم ماهه....؟

هیشکی بازدید : 38 یکشنبه 11 دی 1390 نظرات (0)

((آمده است بهاری دیگر

آری

امّا

برای آن زمستان‌ها که گذشت

نامی نیست.))

                                  احمد شاملو

هیشکی بازدید : 41 یکشنبه 11 دی 1390 نظرات (0)
نجوری تو را
 باور نمی کنم
ای پیش مرگ تو همه رخشنده اختران
تو مرگ آفتاب درخشان و پاک را
 باور مکن
 که ابر ملالی اگر تو راست
 چونان غروب سرد غم انگیز بگذرد
 دردی اگر به جان تو بنشست
 این نیز بگذرد ...

 


هیشکی بازدید : 58 یکشنبه 11 دی 1390 نظرات (1)
HOO
 
A different kind of prayer
 یک دعای متفاوت
 
Heavenly Father, Help us remember that the jerk who
cut us off in traffic last night was a single mother who worked
nine hours that day and is rhshing home and spend a few
precious moments with her children.
 
ای خدای بزرگ ( پدر آسمانی )، کمکمان کن تا به خاطر بیاوریم آن کسی
 که دیشب در خیابان راه ها را بست، مادر تنهایی بود که آن روز بعد از نه ساعت کار
،می راند که با عجله به طرف خانه اش برود تا شام درست کند
.به درس بچه ها برسد، رخت ها را بشوید و چند دقیقۀ با ارزش را کنار فرزندانش بگذراند
 
Help us to remember that the pierced, tattooed,
disinterested young man who can' t
 make change correctly is a worried 19-year-old college student,
balancing his apprehension over final exams with his fear
of not getting his student loans for next semester.
 
 کمکمان کن تا به خاطر بیاوریم آن مرد جوان ژنده پوش بی تفاوتی که تنش را خالکوبی
 کرده و بدون اینکه هیچ تغییر مثبتی در زندگی اش بدهد، شاگرد مدرسۀ مضطرب
نوزده ساله ای بود که همۀ حواسش در پی امتحانات نهایی اش بود و می ترسید نتواند
.برای ترم بعد وام ( تحصیلی ) بگیرد و مخارج تحصیلاتش را بپردازد
 
Remind us, Lord, that the scary looking bum,
begging for money in the same spot every day
( who really ought to get a job! )
is a salve to addictions that we can only
imagine in our worst nightmares.
 
خدایا به یادمان بیاور که آم آدم بی تفاوتی که هر روز در یک گوشه نشسته
( !و گدایی می کند ( در حالی که باید کار کند
اسیر اعتیادی است که ما فقط می توانیم آن را در
.وحشتناک ترین کابوس های شبانه مان ببینیم
 
Help us to remember that the old couple walking annoyingly
slow throght the store aisles and blocking our shopping progress are
savoring this moment, knowing that,
based on the biopsy report the got back last week,
this will be the last year that they
go shopping together.
 
کمکمان کن تا به خاطر بیاوریم آن زوج پیری که آهسته و با زحمت
در راهروی فروشگاه ( ضمن سد کردن راه دیگران ) قدم می زنند و
از لحظات خود بهترین استفاده را می برند ( اگر چه نتیجۀ آزمایش های هفتۀ قبل
زن نشانگر این بود که آخرین سال خرید مشترک آن دو خواهد بود و می خواهند
(. که این لحظه های آخر را با هم مزه مزه کنند
 
Heavenly Father, remind us each day that,
of all the gifts you give us, the greatest gift is love.
It is not enought to share that love with those we hold dear.
Open our hearts not to just those who are close to us,
but to all humanity.
 
ای خدای بزرگ ( پدر آسمانی ) هر روز به یادمان بیاور که از همۀ نعمتهایی
،که به ما ارزانی داشته ای، بالاترین آن محبت است
.اگر چه کافی نیست که به عزیزانمان محبت کنیم
.خدایا دلهایمان را بگشا، نه فقط به روی نزدیکانمان، بلکه به روی همۀ انسان ها
 
Let us be slow to judge and quick to forgive,
show patience, empathy and love!
 
.یاری مان کن تا دیر قضاوت کنیم و زود ببخشیم
.یاری مان کن تا شکیبایی، همدلی و مهربانی کنیم

هیشکی بازدید : 47 یکشنبه 11 دی 1390 نظرات (0)

      دلم گرفت از آسمون
      هم از زمين ,هم از زمون
      تو زندگي چقدر غمه دلم گرفته از همه

      اي روزگار لعنتي تلخه بهت هر چي بگم
      من به زمين و آسمون دست رفاقت نميدم
      دست رفاقت نميدم دست رفاقت نميدم

      از اين همه در به دري قلب من قيامته
      چه فايده داره زندگي اين انتهاي طاقته

      از اين همه در به دري دلم رسيده جون من
      به داد من نميرسه خداي آسمون من


      دلم گرفت از آسمون
      هم از زمين ,هم از زمون
      تو زندگي چقدر غمه دلم گرفته از همه

      اي روزگار لعنتي تلخه بهت هر چي بگم
      من به زمين و آسمون دست رفاقت نميدم
      دست رفاقت نميدم دست رفاقت نميدم


      دلم گرفت از آسمون
      هم از زمين ,هم از زمون
      تو زندگي چقدر غمه دلم گرفته از همه

      اي روزگار لعنتي تلخه بهت هر چي بگم
      من به زمين و آسمون دست رفاقت نميدم
      دست رفاقت نميدم دست رفاقت نميدم ..

تعداد صفحات : 13

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 136
  • کل نظرات : 1
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 0
  • آی پی دیروز : 25
  • بازدید امروز : 2
  • باردید دیروز : 83
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 107
  • بازدید ماه : 213
  • بازدید سال : 447
  • بازدید کلی : 13,917